تأثير عفاف و حجاب بر خانواده
یکی از عوامل مهم در حفظ و ثبات خانواده، محدودیت ارضای غریزه جنسی به چارچوب خانواده است. برترین شیوه برای ایجاد این محدودیت که ضامن سلامت خانواده و به دنبال آن سلامت اجتماع است رواج فرهنگ عفاف و حجاب و نهادینه ساختن آن در میان افراد جامعه است که این امر به بهترین شکل میتواند در روند جامعهپذیری فرزندان در خانواده به انجام برسد. برای بررسی این مسأله همچنین شناخت آثار عفاف و حجاب در خانواده و به دنبال آن درجامعه در ابتدا به مفهوم شناسی این دو واژه پرداخته میشود.
تعریف عفاف و حجاب
حجاب در لغت معانی مختلفی دارد مانند: پوشش، پرده، منع و آنچه میان دو چیز واقع شود. در زبان عربی به ابرو از آن جهت حاجب میگویند که به عنوان پرده و مانعی برای چشم در برابر شعاع خورشید عمل میکند. این واژه در اصل بر موانع جسمانى اطلاق مىگردد، ولى برخى مواقع به موانع معنوى نیز حجاب گفته مىشود. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شورى و نیز در آیه 53 سوره احزاب به كار برده شده است. در دستورى كه امیرالمومنین(علیه السلام) به مالك اشتر نوشته است مىفرماید: در میان مردم باش كمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده. «استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است». در اصطلاح فقهی حجاب، پوشش زن در برابر بیگانه است، اما فقهاء در کتب فقهی از این واژه کمتر استفاده نمودهاند و بیشتر برای بیان این معنا از واژه¬های «ستر» و «نظر» بهره گرفتهاند.
در نظام ارزشی اسلام مسأله حجاب از اصول پذیرفته شده است و در وجوب آن هیچ تردیدی نیست تمام فقهای شیعه و اهل تسنن بر آن اتفاق نظر دارند و مهمترین دلیل وجوب حجاب آیات قرآن است.
عفاف واژهای عربی است که فرهنگ اسلامیو دینی وارد زبان فارسی شده است. این واژه با فتح حرف اول، از ریشه «عفت» است، راغب اصفهانی در مفردات خود، عفت را اینگونه معنی میكند: «عفت، پدید آمدن حالتی برای نفس است كه به وسیله آن از فزون خواهی شهوت جلوگیری شود». پایه عفاف، خویشتن داری است و ردپایی از جنسیت یا اختصاص به جنس خاص (زن) در معنی لغوی عفاف، وجود ندارد.
در لغتنامه دهخدا نیز چنین آمده است: «عفاف: پارسایی و پرهیزگاری، نهفتگی، پاكدامنی، خویشتن داری». دكتر معین در فرهنگ فارسی معین آورده است: «عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاكدامنی، در تداول غالبا به كسر اول تلفظ میكنند». بنابراین در گویش فارسی، عفاف به كسر اول و به معنی پاكدامنی به كار میرود. بهطور کلی میتوان گفت؛ عفت یا عفاف نیرویی درونی است که موجب خویشتنداری انسان در مقابل افراط در ارضای غریزههای مختلف است. علامه طباطبائی نیز عفاف را از اصول فضیلتهای انسانی میداند و پس از آنکه قوای شهوانی، غضبی و فکری را منشأ و خاستگاه تمامیاخلاق انسانی بر میشمرد، میگوید:
«حد اعتدال در قوه شهوانی عفاف و افراط و تفریط در آن شره و خمود نامیده میشود».
گونههای حجاب: در اندیشه قرآن، برخلاف آنچه شهرت یافته، حجاب تنها منحصر به پوشش ظاهر نیست، بلکه حجاب پوششی، تنها یک نمونه از دستورات قرآنی در مورد آن است. دستور دیگر قرآن کریم درباره حجاب، به شیوه مخصوصی از سخن گفتن و کارکرد آن در مناسبات اجتماعی زنان نظر دارد؛ «و لا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً»؛ در این آیه قرآن کریم علاوه بر مشروعیت دادن سخن گفتن زن و مرد نامحرم، زنان را از سخنان لطیف و تحریکآمیز و یا استفاده از لحن و طنین خاص در صدا منع میکند. خداوند در دستور دیگری به زنان توصیه میکند که در معاشرتها و تعاملات خود با مردان رفتار مناسبی داشته باشند و از تبرج و خودنمایی بپرهیزند. بنابراین میتوان گونههای مختلفی را برای حجاب نام برد.
حجاب پوششی
در سوره احزاب، در يك فرمان، خداوند از پيامبر(ص) خواسته است تا همسران و دختران خود و نيز همسران اهل ايمان را، به رعايت و حفظ نوعی از پوشش دعوت كند تا از اين رهگذر مورد اذيّت قرار نگيرند:
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ..»؛ اي پيامبر به همسر و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب ها [روسریهای بلند] خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار برای آنكه شناخته شوند و مورد اذيت وآزار قرار نگيرند مناسبتر است.
در این آیه حجاب به مفهوم پوششی است كه كاركرد مصونيت بخشی و بازدارندگی از آلايشها و مزاحمتها را دارد. درسوره نور، بخش ديگری از پوشش و حجاب را برای زنان مسلمان ذکر شده است:
«وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»؛ و زينت خود را جز آن مقدار كه نمايان است آشكار ننمايند و (اطراف) روسریهای خود را بر سينه خود افكنند تا گردن وسينه آنها پوشانده شود.
در معنا و مراد «زينت» در آيه شريفه، مفسران و فقيهان، ديدگاهها و آرای مختلف ارائه داشتهاند؛ برخي آن را به معنای موضع زينت، پارهای نيز به معنای زيورهايی مانند دستبند و انگشتر میدانند كه زنان استفاده میکنند و گروهی نيز هر دو را، در حوزه معنای زينت و مقصود شارع جای میدهند، آثار اين تفاوت نظر و ديدگاهها، در شيوه و مقدار پوشش و نيز در اين ساحت پديدار میشود كه بر اساس يك معنا، تمامي جسم زنان، زينت و دارای ويژگی اثرگذاری و جلب توجه و نگاه ديگران محسوب میشود كه خود، برآيندهای افزون روانی، اجتماعی، فقهی و... در پی خواهد داشت؛ اما به هر ترتیب مسلم است كه بايد بخشهايی از بدن زنان كه موضع زينت و زيور است از ديد و منظر نامحرمان، پوشيده باشد. چه حتی اگر مراد از زينت زيورهای زنان باشد، پوشيده داشتن زيورها، بدون پوشاندن مواضع زينت در بدن، ميسّر نيست.
حجاب گفتاری
در آیه دیگری خداوند درباره حجاب، به شيوه مخصوصی از سخن گفتن و كاركرد آن در تعامل اجتماعی زنان با مردان، نظردارد، بدون آنكه از واژه حجاب استفاده كند:
«يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا» ای همسران پيامبر، شما همچون زنان معمولی نيستيد، اگر تقوا پيشه كنيد، پس به گونه¬ای هوس انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند و به شایستگی سخن بگویید».
آيه شريفه در ابتدا اصل مشروعيت و جواز اصل سخن گفتن زن با مرد نامحرم را بیان نموده است، سپس سخن گفتن زنان با مردان نامحرم را بر دوگونه تقسيم كرده است؛ سخن گفتن معمولي و متعارف است كه درآن تغييری در آهنگ صدای زن رخ نمیدهد و نيز واژههای مورد استفاده، واژههای معمول و متعارف هستند و نوع دوم؛ آن گفتنی است كه درآن واژهها لطيف وتحريك آميز باشند و يا با لحن خاصی ادا میشود. قرآن كريم از قسم دوم نهی كرده است و چنين استدلال كرده است كه سخن متعارف و معمولی از طمع و انگيزش هوس افراد مريض و بيماردلی به سوی زنان كه با احساس هر زمينه و کوچکترین تمایل، در پی بهره جويی وكامجويی برمیآيند، جلوگيری میكند.
حجاب رفتاری
قرآن کریم در مورد برخی از رفتارهای زنان در تعامل و معاشرت با مردان نیز توصیههایی دارد چرا که این رفتارها حامل پیامهایی برای طرف مقابل است، یعنی دربردارنده دعوت به سوی طهارت و پاکدامنی یا انحراف و آلودگی میباشد. در قرآن كريم نمونههایی از اينگونه رفتارها ياد شده و به مسلمانان به ويژه زنان دستور داده شده است كه از این شيوههای رفتاری بپرهيزند.
تبرج: خداوند در قرآن کریم زنان را از رفتار و حضوری که باعث جلب توجه دیگران و در نتیجه تحریک مردان گردد، بازداشته است. این شیوه رفتاری در قرآن با نام «تبرج» ذکر شده است:
«وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّه الأولَى»؛ هم چون دوران جاهليت نخستين در ميان مردم ظاهر نشويد. علامه طباطبایی در مورد «تبرّج جاهلی» مي نويسد: تبرّج، خود را نشان دادن برای مردم است، بدان سانكه ساختمآنهای رفيع در چشم بينندگان، خود نمايی میكنند». یکی از اقسام تبرج و رفتارهای محرک راه رفتنی است كه زنان از سر عشوهگری، جلب توجه ديگران و نماياندن خود و زيورهای خويش به بينندگان چنان راه میروند که قرآن به آن اشاره میکند:
«وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ» و هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخالی كه بر پا دارند به گوش برسد).
البته قبل از اسلام، در ميان عرب جاهلي، خلخال بستن بر پای زنان، رايج و مرسوم بوده است. هنگام راه رفتن و محكم خوردن پا بر زمين، بر اثر صدای زيورها و خلخال، بهطور معمول، نگاهها به طرف زنانی كه چنين راه میرفتند جلب میشد. از اين رو قرآن، زنان مسلمان را از اينگونه راه رفتن منع میكند. علت تحريم اين شيوه راه رفتن در آیه «ليعلم مايخفين من زينتهن» نشان دهنده آن است كه ملاك حرمت، راه رفتنی است كه توجه ديگران را جلب كند و زمينه مزاحمت و يا فساد را فراهم آورد، هرچند، پا بر زمین کوبیده نشود و يا زيور و خلخالی بر پا نباشد.
غض بصر: خداوند در آیات سوره نور به نوع دیگری از حجاب رفتاری اشاره کرده و خطاب به مردان و زنان مسلمان میفرماید:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ - وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ... »؛ به مؤمنان بگو چشمهای خود را (ازنگاه به نامحرمان) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند، اين برای ایشان پاكيزهتر است، خداوند از آنچه انجام میدهند، آگاه است... و به زنان با ايمان بگو چشمهای خود را (ازنامحرمان) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند.
علامه طباطبايي در مورد واژه غض میگويد: «الغض اطباق الجفن علي الجفن» غض، بر روی هم نهادن پلك چشم است. بر اساس اين معنا، برهم نهادن پلک چشمها و كنايه از نگاه نكردن و چشم پوشی مردان از زنان و زنان از مردان نامحرم است. برخی نیز غض را، فرو كاستن نگاه يعنی «خيره نشدن» معنا كردهاند. راغب در مفردات آورده است: «الغض النقصان من الطرف والصوت وما في الاناء». غض؛ فروكاستن ازنگاه يا صدا است ونيز به معنای كم كردن چيزی است كه درظرف وجود دارد.
رابطه حجاب و عفاف: در مورد رابطه عفاف و حجاب دیدگاههای متفاوت و گاه متناقضی وجود دارد؛ گاه گفته میشود عفاف غیر از حجاب است و بیحجابی زنان به منزلی بیعفتی و انحراف آنها نیست چنانکه ویل دورانت میگوید: «عفت با لباس پوشیدن هیچ رابطهای ندارد» عدهای نیز معتقد به یکی بودن عفاف و حجاب هستند. دیدگاه سومینیز وجود دارد که علاوه بر اینکه آنها را دو مقوله جداگانه میداند، به ارتباط متقابل و عمیق آن دو معتقد است. با توجه به مفهوم واژه عفاف و حجاب میتوان گفت که در هر دو معنای منع و امتناع وجود دارد، اما تفاوت بین منع و بازدارندگی حجاب و عفاف، تفاوت ظاهر و باطن است، چون عفت یک حالت درونی است منع و بازداری آن نیز مربوط به باطن و درون است بر عکس حجاب که این معنا در آن ظاهری است، اما میان آن دو ارتباط گستردهای وجود دارد. یعنی هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت تاثیر بیشتری دارد و هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مقابل نامحرمان میگردد. قرآن مجید نیز به این تاثیر و تاثر متقابل اشاره فرموده است.
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَهٍ»:
آیه شریفه نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرج و خودنمایی، لباسهای رویی خود مثل چادر را در مقابل نامحرم برداند، ولی در نهایت عنوان میکند: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر رانیز بر ندارند، بهتر است.
همچنین حجاب نشانه و نماد پاکدامنی نیز به شمار میرود، به این معنا که حجاب ظاهری نشانهای از مرحله خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. در مقابل این سخن برخی تخلفات و انحرافات عدهای از زنان با حجاب را مطرح کرده و بدین وسیله حجاب و پوشش ظاهری را برای ایجاد عفاف ناکارآمد جلوه میدهند. میتوان گفت این عده از زنان هر چند حجاب ظاهری را رعایت کنند اما مشکل آنها، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است، اگر این نیروی درونی به عنوان عفاف در آنها وجود داشت، رفتار آنها نیز بر اساس همان شکل میگرفت. البته همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. پس میتوان رابطه عفاف و حجاب را از نوع رابطه ریشه و میوه دانست، یعنی حجاب میوه عفاف و عفاف، ریشه حجاب است. بنابراین سخن برخی از افراد با رد حجاب ظاهری و اعتقاد به داشتن قلب پاک، صحبتی گزاف و بیمعنا خواهد بود. بیشک درون پاک، ظاهر و بیرونی پاک میپروراند و هرگز میوه ناپاک بیحجابی، محصول قلب پاک نخواهد بود. بنابراین با رد دو دیدگاه نخست در مورد ارتباط عفاف و حجاب بهطور منطقی به تأیید دیدگاه سوم میرسیم. در نتیجه میتوان گفت عفاف در مقایسه با حجاب امری کلی است و وجود نیروی عفاف به عنوان یک صفت نفسانی و ارادی سبب میشود انسان به نیازها و غرایز وجودی خود پاسخی عاقلانه و مناسب بدهد و از افراط و تفریطها بپرهیزد. حجاب به عنوان یک از شاخه از درختچه عفاف، بخش مهمی از آن محسوب میشود و راهکاری مهم برای نهادینه ساختن امر عفاف است.
حجاب و تحکیم خانواده: خانواده مهمترین مکان نمود آثار مثبت ایجاد و گسترش امر حجاب در جامعه است بدین ترتیب که رعایت آن موجب اختصاص يافتن التذاذهای جنسی به محيط خانواده و در چارچوب ازدواج مشروع است. این اختصاص، موجب پيوند و اتصال قويتر زن و شوهر، و در نتيجه استحكام بيشتر كانون خانواده میگردد؛ و برعكس، زیانبارترین آثار فقدان حجاب در نهاد خانواده است که مهمترین آنها عبارتند از:
نبود حجاب در جامعه موجب کاهش تمایل جوانان به تشکیل خانواده میشود چون در اثر ازدیاد زنان بی حجاب و همراه با آرایش و عشوه گر و احیانا بیبندو بار، مردان تمایل کمتری به ازدواج خواهند داشت. چراکه زنان رنگارنگ و آرایش کرده در همه جا حاضر بوده و مردان با دیدن و ارضاء شدنشان با کمترین هزینهها و بدون داشتن هیچ مسئولیتی، تصور میکنند با ازدواج خود را محدود خواهند کرد.
زنان با حجاب هم در تحکیم خانواده شخصی خود و هم در تحکیم خانواده دیگران نقشی بزرگ ایفا میکنند؛ آنها مردان دیگر را از تمتعات خارج از چهارچوب خانواده خود محروم کرده و اعتماد همسر خود را به پاکی و طهارت خود جلب میکنند. آنها با رعایت پوشش و ایجاد حریم در برابر مردان بیگانه مهمترین مولفه سامان دهنده روابط سالم زن و مرد در اجتماع هستند و خودشان را از صورت کسانی که خواسته یا ناخواسته رقیبانی در برابر همسر مردان دیگر قرار میگیرند و مردان را به خود و زیباییهای خود میخوانند، خارج میکنند. این امر به خودی خود باعث پدید آمدن جاذبههای بیشتر همسران برای یکدیگر میشود. شهید مطهری در این زمینه مینویسد:
«فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی ِ شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او بشمار برود؛ درحالیکه در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود... (سیستم روابط آزاد) همچنین باعث میشود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامیکه نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی مینهد، اقدام به ازدواج کنند و در این موقع، زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری بخواهند».
يكی از نويسندگان، تأثير برهنگی را اضمحلال و خشكيدن درخت تنومند خانواده از طریف مقایسه افراد دانسته و اينگونه بيان كرده است:
«در جامعهای كه برهنگی بر آن حاكم است، هر زن و مردی، همواره در مقايسه است؛ مقايسه آنچه دارد با آنچه ندارد؛ وآنچه ريشه خانواده را میسوزاند اين است كه اين مقايسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی كه بيست يا سی سال در كنار شوهر خود زندگی كرده و با مشكلات زندگی جنگيده و درغم و شادی او را شريك بوده است، پيداست كه اندك اندك بهار چهرهاش شكفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد. در چنين حالی كه سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خويش است، ناگهان زن جوانتری از راه ميرسد و در كوچه و بازار اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقايسهای میدهد؛ و اين مقدمهای میشود برای ويرانی اساس خانواده و برباد رفتن اميد زنی كه جوانی خود را نيز بر باد داده است».
از دیگر آثار حجاب که باعث استحکام خانواده میشود توجه به معیارهای صحیح در انتخاب و گزینش همسر است. بیحجابی و نمایش جاذبههای جنسی توسط زنان در جامعه موجب میشود معیارهای اخلاقی و اعتقادی در انتخاب همسر جای خود را به مظاهر زیبایی ظاهری و بیرونی بدهد، و شاید اندک زمانی پس از ازدواج، زوجین شاهد اختلافات و در نهایت جدایی و طلاق باشند.
فلسفه حجاب
حفظ کرامت و شخصیت زن: اگر نگوییم همه زنان، باید گفت بیشتر زنان علاقمن هستند جدای از زیباییهای جسمانی و خصوصیات ظاهری مورد توجه قرار گیرند و قبل از اینکه نگاه جنسی به آنها شود به عنوان یک انسان دارای فضیلت و دارای استعداد شناخته شوند و به اعتبار شخصیت انسانیشان در جامعه ارزشمند باشند نه اینکه بخاطر زیبائیهای جسمانی مورد ارزیابی قرار گیرند و بسیاری از کمالاتشان تحت الشعاع ظواهرشان ناشناخته و پنهان باقی بماند.
اسلام نگاه دنیای امروز را به زن به عنوان یک کالای مصرفی و یک وسیله جنسی برای تبلیغ کالاهای مختلف و عاملی برای جذب مشتری و ... نمیپذیرد. به همین دلیل است که حفظ هویت واقعی زن را در گرو پوشش و حجاب اسلامیمیداند. بهطور طبیعی زنانی هم که میتوانند با ویژگیهای اخلاقی خاص و علم و دانش و بصیرت و کرامت نفس شناخته شوند هرگز خود را ملعبه دست دیگر افراد از بوالهوسان جامعه تا استعمارگران و سیاستمداران و فعالان اقتصادی قرار نمیدهند و نیازی به خودنمایی و تجملگرایی ندارند. در مقابل کسانی که بهرهای از هویت انسانی و سرمایههای معنوی و اخلاقی ندارند کمبود خود را با عرضه ظاهر و اندامشان در جامعه جبران میکنند و تنها به عنوان یک زن مطرح میشوند و نه به عنوان یک انسان و اگر هم استعداد و خلاقیتی دارند هرگز شکوفا نخواهد شد. امیرالمومنین علی«علیه السلام» میفرماید: من لم تقوٌمه الکرامه قومته الاهانه؛ کسی که کرامت و شخصیت انسانی، او را استوار نساخت اهانت و پوچی زندگی او را ادب خواهد کرد. آیتالله جوادی آملی در این زمینه مینویسد:
در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست منتها باید اندیشهها قرآن گونه باشد، یعنی همانگونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع میکنیم یعنی عظمت زن در این است که مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند. قرآن کریم وقتی از حجاب سخن میگوید میفرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زنی که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را بدون قصد تباهی جایز میدانند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بیبهرهاند.
تقویت امنیت اجتماعی زنان: قرآن کریم به صراحت حجاب را عاملی برای کم شدن زمینه آزار زنان دانسته است: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین من جلابیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلایوذین و کان الله غفوراً رحیماً»؛ ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو جلبابها (روسریهای بلند) خود را بر خویش افکنند این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتراست. قرآن کریم در این آیه حجاب را موجب به حیا و عفت شناخته شدن زنان و عدم ایجاد مزاحمت برای آنان میداند تا بتوانند با حفظ حریم خود از هر نوع گزند و سوءاستفاده و تحقیر افراد هوسران دور شوند. امروزه این دیدگاه در میان آسیبشناسان مطرح است که هرگاه شخص یا گروهی در زمینهای آسیب پذیرند، لازم است زمینههای آسیب خود را با تدابیری تا حد امکان پنهان نمایند. یکی از سازمانهای زنان نیز که زنان را در موضوع جنسی آسیبپذیر میبیند، سیزده توصیه به آنان ارائه کرده است که از جمله آنها حضور نیافتن در اماکن خلوت، معاشرت نکردن با افراد غریبه، تنها نبودن در خیابان یا محوطه دانشگاهها در ساعات پایانی شب و همراه داشتن چیزی که به مثابه سلاح دفاعی عمل کند.
عدم امنیت زنان امروزه یکی از معضلات اجتماعی جوامع است و سیل تجاوزهای به عنف و انواع خیانتها و جنایتهای دیگر محیط را برای زنان ناامن کرده است و گزارشهای ناگوار و تکاندهندهای از رسانههای گروهی دنیا در این زمینه در اختیار افکار عمومی قرار داده میشود.
حمایت از خانواده در کارکرد جنسی: انحصار رابطه جنسی در خانواده یکی از عوامل ثبات و استحکام آن است، در مقابل با گسترش زمینه ارتباط با زنان در جامعه، که نبود پوشش مناسب زنان از مهمترین عوامل آن به شمار میرود، رابطه آزاد جنسی نیز در جامعه رواج مییابد و این کارکرد مهم خانواده در روابط جنسی محدود و ضعیف میشود. بدین ترتیب کمترین پیامد ابتذال در پوشش و سهلانگاری در روابط، کاهش موقعیت زن در خانواده و تغییر ذائقه جنسی است. در دهههای اخیر تغییر ذائقه جنسی در برخی جوامع سبب رویکرد جوانان به روابط آزاد جنسی، همجنسگرایی، و رابطه جنسی با حیوانات شده است. در این صورت نه تنها رابطه جنسی زن و مرد در خارج از خانواده طبیعی تلقی میشود بلکه انحصار ارتباط جنسی با همسر مایه تعجب یا حتی تحقیر است.
سلامت جسمی و روانی در جامعه: بیشک نبود حریم میان زن و مرد، هیجانها و التهابهای جنسی را افزایش داده و تقاضای رابطه جنسی را به صورت عطش روحی و خواست اشباع نشدنی درمیآورد. جنبه جسمیمیل جنسی شبیه سایر امیال غریزی همچون خوردن و آشامیدن، پس از رفع احتیاج از بین میرود اما جنبه روحی آن پدیدهای متفاوت است. شهید مطهری در این زمینه میگوید: «نهایت جهالت است که غریزه جنسی یا غریزه قدرت طلبی یا پول پرستی بشر را از این قبیل (مانند نیاز به غذا) بدانیم و توجه خود را تنها به جنبههای محرومیت و اشباع نشدن غریزه معطوف کنیم و عوارض حیرتآور و پایانناپذیر جهت مخالف را نادیده بگیریم. اگر انسان در این زمینهها مانند حیوانات ظرفیت محدود و پایان پذیری میداشت به مقررات سیاسی و اقتصادی و جنسی احتیاجی نبود..».
یکی دیگر از آثار مهم وجود حجاب در جامعه، حفظ سلامتی و دوری از بیماریهای مختلف است. نبود پوشش مناسب زنان و به دنبال آن بی بند و باری و لجام گسیختگی جنسی علاوه بر اثرات روحی و روانی، پیامدهای جسمیزیادی را به دنبال دارد، درحالیکه بسیاری از این عوارض و بیماریها آفریده خود انسانها هستند بلاهایی همچون ایدز که همه ساله میلیاردها دلار صرف درمان و ساختن واکسن برای پیشگیری از آن میشود توسط انسانهای بی بندوبار و لجام گسیخته به وجود آمده است.
در کشورهایی که اصول اخلاقی رعایت نمیشود و از مذهب نیز فاصله گرفتهاند آمار مبتلایان بیشتر است، در مقابل کشورهایی که به اخلاقیات معتقدند و حجاب و پوشیدگی زنان نیز در آنجا بیشتر است تعداد این بیماران کمتراست و هرجا که فرهنگ غرب و به دنبال آن فرهنگ برهنگی و بی بندو باری رواج مییابد این بیماریها نیز شیوع بیشتری پیدا میکند و همه اینها ساخته دست انسانهای جاهلیت قرن بیستم است. در تحقیقات جدید ثابت شده است زمانی که زمینه کامیابی و ارضای غرایز بعد از تحریک آن فراهم نباشد، روان شخص در فشار قرار میگیرد و رفته رفته ظرفیت عصبی او به انتها میرسد در این هنگام به سرعت هورمونهای آزاردهنده سمی در خون ترشح میشود و در زمانی کمتر از یکدهم ثانیه، مغز که با شبکههای ارتباطی به سراسر بدن وصل است به کمک غده هیپوفیز و فرمانهای مرکز هیپوتالاموس این سم را به همه اعضاء روانه میکند. این معنا در تعبیری دقیق ازامام صادق(ع) چنین آمده است: نگاه به نامحرمان تیری از تیرهای زهرآگین ابلیس است.
امام رضا«علیه السلام» فرمودهاند: کما أحدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعلمون احدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون؛ هرگاه بندگان، گناهان جدیدی به وجود آورند که تا کنون مرتکب آن نمیشدند خداوند هم بلاهای تازهای به وجود میآورد که تا کنون نمیشناختند.
بررسی شبهات حجاب
حجاب ویژه زنان پیامبر(ص): گفته میشود حجابی که در آیات قرآن از آن ذکر شده فقط مختص زنان پیامبر است و بر دیگر زنان مسلمان وجوبی ندارد. زیرا مخاطب این آیاتی نظیر «یا نساء النبی لستنّ کأحد من النّساء..». و ... فقط همسران رسول خدا(ص) میباشند.
پاسخ: روشن است که برخی از آیات عمومیت دارند و مختص همسران پیامبر(ص) نیستند مانند آیه 59 احزاب و 31 نور، همچنین آیاتی که زنان پیامبر را مخاطب قرار دادهاند به تعلیلهای عام ختم میشوند، مانند «ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن» همچنین به جز آیات قرآن روایات بسیاری وجود دارد که بر لزوم حجاب دلالت میکند. اجماع فقها بر این مسأله نیز دلیل دیگری بر وجوب آن برای همه زنان است. اما اینکه چرا در برخی از آیات عنوان زنان و دختران پيامبر(ص) به ويژه ياد شده است گذشته از بحث شأن نزول، میتواند به اين جهت باشد كه خانواده پيامبر(ص) باید دراجرای آموزههای دينی، مسؤليت بيشتری احساس كنند و با پيشگامیدر اين عرصه همانند ساير عرصهها، یک الگوی عينی و عملی برای جامعه ارائه دهد.
حجاب، عامل افزایش التهاب: برخی اعتقاد دارند که داشتن حجاب هر چند در ابتدا زمینههای لذت جویی زن و مرد را از میان برمیدارد، بلکه بر طبق اصل و قاعده «الإنسان حریص علی ما منع» آنها را حریصتر و آزمندتر میکند و باعث افزایش تشویش و التهاب شده و زمینه سوءاستفاده بیشتر میشود. عقیده دارند پوشش و ایجاد محدودیت در روابط و معاشرتها باعث افزایش التهابات میشود. این افراد در واقع پیرو مکتب فروید هستند و معتقدند ناکامیهای جنسی است که باعث محرومیتها و اختلالات روانی است و اگر مدتی موضوعات و مسائل منافی عفت در جامعه رواج یابد جذابیت آنها کاسته میشود و مردم نیز علاقه چندانی به آنها نخواهند داشت.
همچنین گفته میشود: «در زندگی واقعی برخی از زنان با حجاب، پوشش را وسیله جلب نظر مردان قرار میدهند و به بهانه مرتب کردن چادر یا روسری آن را باز میکنند و اندام و لباس خود را فرا دید دیگران میگذارند».
پاسخ: استاد شهید، مرتضی مطهری در پاسخ به این افراد مینویسد: «این سخن ممکن است در مورد یک موضوع خاص و یک نوع بیعفتی بالخصوص صادق باشد ولی در مورد مطلق بی عفتیها صادق نیست یعنی از یک نوع خاص بی عفتی خستگی پیدا میشود ولی نه بدین معنا که تمایل به عفاف جانشین آن شود بلکه به این معنی که آتش و عطش روحی زبانه میکشد و نوعی دیگر را تقاضا میکند و این تقاضا هرگز تمام شدنی نیست. راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف میکند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آنچه با ارضا تسکین مییابد حرارت جسمیاست نه عطش روحی».
نمونه بارز این سخن را میتوانیم در حرمسراهای پادشاهانی همچون خسروپرویز ببینیم که هزاران زن در حرمسراهای خود داشت ولی باز هم تقاضای زنان جدید میکرد و یا در دنیای غرب که با رواج مکتب فروید و آزادیهای مطلق جنسی نه تنها به بیعلاقگی نرسیدند بلکه هر روز بر دامنه فساد افزوده میشود و حال دیگر این مسأله به زنان و مردان محدود نیست بلکه هر روز آمارها و قوانین جدیدی در مورد تجاوز به کودکان و همجنس بازی را مشاهده میکنیم چراکه روح بشر بسیار حساس و تحریک پذیر است و تنها با تعدیل و رام کردن غرایز سرکش است که سلامت روحی و روانی فرد تأمین میشود.
البته میتوان گفت شاید پوشیده بودن، اندکی حساسیت مشاهده را بیفزاید، ولی میان «حساسیت» و «تحریک» تفاوت عمدهای وجود دارد. به علاوه اغلب مردم به اشتباه، مفهوم حجاب را فقط پوشش اندام (مثلا چادر) میدانند، در حالی که حجاب مجموعهای از رفتارهاست که پوشش صحیح اولین مرحله آن است، نه همه آن. پس هیچ پوششی کامل نیست مگر این همراه با رفتارهایی نظیر عدم تبرج و حیا گردد. پوشش زن زمانی مانع از تحریک هوسهاست که زن به وسیله عامل دیگر بییندگان را تحریک نکند.
حجاب، امری شخصی است: هرگز نمیتوان حجاب را مسألهای کاملا شخصی دانست، زیرا به یقین تأثیرهای اجتماعی انکارناپذیری دارد. اگر حجاب امری صرفاً شخصی بود چرا برخی دولتهای غربی از حضور زنان و دختران باحجاب در اماکنی مانند دانشگاه مخالفت میکنند؟ آنچه محدوده شخصی حجاب تلقی میشود، حضور زنان در محیطهای بسته مانند خانهها و مهمانیهای خصوصی است، وگرنه حضور زنان در خیابآنها، سینماها، فروشگاهها و سایر اماکن عمومیبدون رعایت پوشش به دلیل تأثیرگذاری در رفتار و احساسات دیگران، هرگز امری شخصی تلقی نمیشود. افرادی هستند که تمایل ندارند فرزندانشان در محیطی قرار بگیرند، که زنان با پوشش نامناسب در آن حضور دارند و برای افراد مختلف جامعه زمینه خیال پردازی، مشکلات اخلاقی و جنسی را ایجاد کرده و آرامش فکری را از آنها سلب میکنند. پس تأثیر اجتماعی این مسأله قابل انکار نیست و رعایت نکردن حد پوشش زنان در جامعه را نمیتوان بهطور کامل فردی و شخصی دانست.
حجاب؛ مخالفت با فطرت زن: به عقیده برخی تبرج و خودنمایی جزئی از غرایز فطری زن است که حجاب و منع او از ارتباط با مردان، باعث عدم پاسخگویی به این نیاز فطری و سرخوردگی او میشود.
پاسخ: برتراند راسل از طرفداران آموزه آزادی غریزه است، یعنی باید غرائز انسانی را به حال خود رها کرد تا پس از ارضا و اشباع تسکین یابند. بر اساس این دیدگاه زنان باید آزاد باشند تا غریزه مطلوب واقع شدن و جلوهگری خویش را با نمایش دادن ظرافتها و زیباییهای خود اقناع سازند. این امر موجب بیبند و باری در منش و پوشش زن است که بیتردید به دنبال آن تحریک بدون ضابطه و نامحدود غرایز جنسی و ارضای بدون قانون و بیضابطه آن را خواهیم داشت. از سویی تقاضای نامحدود انجام نشدنی است و همواره همرا با نوعی احساس محرومیت است زیرا «بهطور کلی در طبیعت انسان از نظر خواستههای روحی، محدودیت در کار نیست. زیرا انسان روحاً طالب بینهایت آفریده شده است».
حجاب، عامل رکود جامعه
این شبهه نمایانگر این تلقی است که حجاب به معنای گوشه نشینی و انزوای زنان جامعه و مانع فعالیت و حضور مثبت آنها در عرصههای مختلف اجتماعی است. تجربه نشان داده است که اختلاط زن و مرد که بهطور معمول نتیجه عدم رعایت پوشش مناسب و کشف حجاب است، آسیبها و مفاسد فراوانی به دنبال دارد مانند افت تحصیلی در مراکز آموزشی مختلف، انحطاط اخلاقی، افزایش مصرف لوازم آرایشی، افزایش مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر و ... و رکود جامعه بیشتر در اثر همین عوامل است.
بنا بر نقل تاریخ زنان در زمان پیامبر اکرم(ص) با داشتن حجاب و پوشش در مشاغل رایج آن زمان مانند فروشندگی، پرستاری، کار در مزرعه، تجارت و ... حضور مستمر داشتند. از سویی حضور فراگیر زنان با حجاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامیدر عرصههای مختلف آموزشی، اقتصادی، هنری و ... شاهد این مدعاست.
راههای گسترش فرهنگ عفاف: فرهنگسازی در زمینه عفاف و حجاب به عنوان یکی از باورهای اصیل دینی، امری است که باید آگاهانه و با ابزارها و شیوههای موثر در جامعه انجام شود. پیکره جامعه شامل فرد، خانواده و جامعه است. فرهنگ سازی درست، در سه مرحله نهادینه ساختن، ترویج و گسترش باورهای نهادینه شده، و حفظ و نگهداری باورهای نهادینه شده و ترویج یافته شکل میگیرد. هر کدام از این مراحل باید در پیکره جامعه با ابزارهای لازم صورت بگیرد.
خانواده: از آنجا که فرزندان، اولین الگوهای رفتاری خود را از خانواده میگیرند، خانواده مهترین عامل در حفظ و انتقال فرهنگ عفاف در جامعه است. آموزش در خانواده از دو طریق صورت میگیرد:
آموزش مستقیم به فرزندان در قالب ارتباط کلامیو امر و نهی و ابزاری مانند تشویق و تنبیه آموزش غیرمستقیم به شکل غیر کلامی از طریق رفتار و عملکرد اعضای خانواده و الگوسازی، که در این حالت کودکان بیشتر خود را با نقشهای ایدهآل خانواده هماهنگ میکنند. اگر در یک خانواده والدین، مقید به ارزشهای اسلامی باشند و مسأله عفاف و حجاب را به عنوان یکی از مهمترین اصول و ارزشهای اسلامی ارج نهند و فرزندان خود را با شیوههای صحیح مانند تشویق و ارائه الگوهای رفتاری به این سمت سوق دهند، این امر گامی بلند در راه نهادینه کردن این فرهنگ در افراد جامعه است. به کار گیری نظریه تقلید و الگوپذیری در برای انتقال ارزش و هنجار حجاب علاوه بر خانواده در محیط مدرسه و خویشاوندی نیز بسیار موثر است.
جامعه: برنامهریزی برای داشتن اجتماعی سالم، به تلاش تک تک افراد جامعه و دولتمردان آن جامعه بستگی دارد. بعد از بازسازی وجدان عمومیجامعه برای ایجاد وفاق همگانی در زمینه ناهنجار شناختن بیحجابی، نوبت به سیستم نظارت همگانی میرسد. نظارت و کنترل عمومی، مهمترین ابزار جامعه پذیری و سازگاری اجتماعی است. هر چند این سازو کار، غیر رسمیو غیردولتی است و با مشارکت عمومیانجام میشود، ولی تأثیر آن به مراتب بیشتر از سازوکار رسمیاست. این روش در آموزههای دینی «امر به معروف و نهی از منکر» نامیده میشود. در این صورت عرصه بر هنجارشکنان در این زمینه تنگ میشود، بیحجابی به عنوان امری قبیح شناخته شده و افراد از آن دوری میکنند.
نقش دولتمردان جامعه در برنامه ریزیهای کلان جامعه نیز نقش مهمیدر نهادینه شدن و ترویج حجاب نیز انکارناشدنی است. با نظارت بر مراکز آموزشی و رسانههای مختلف از جمله تلویزیون و نظارت بر تولیدات فرهنگی بخش غیر دولتی و تصویب قوانین روشن و جدی در مقابله با بیحجابی و معرفی الگوهای برتر حجاب اسلامی، ایجاد راهکارهای مناسب و عملی برای کاهش اختلاط زن و مرد در محیطهای مختلف آموزشی و کاری و برخورد قاطع با گسترش دهندگان بی حجابی و بیبند و باری گام مهمیرا در این زمینه بردارد. اقدامات فرهنگی دولت نیز در مباحث مربوط به حجاب نیز در این مسیر از اهمیت زیادی برخوردار است، برخی از تدابیر و اقدامات لازم در این زمینه عبارتند از:
تأکید بر نقش حجاب به ویژه چادر و تعریف و تمجید از زنان محجبه
آموزش همگانی در جهت پرهیز از مدگرایی و تنوع طلبی افراطی در پوشش زنان
تلاش برای تقویت حریمهای مردانه و زنانه در سطح جامعه
تحقیر ابتذال در پوشش و تقلید و پیروی از غرب در این زمینه
تقویت احساس مسئولیت مردم و غیرت ورزی صحیح مردان در قبال حجاب و پوشش خانوادههای خویش
معرفی الگوهای مناسب و جدید در امر عفاف و حجاب
احیای اصل امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه
مهم جلوه دادن و آموزش امر حجاب در قالب برنامههای آموزشی و فرهنگی جذاب به کودکان