تربیت اخلاقی وظیفه تهذیب نفس و ساختن انسان را برعهده دارد و در جهت ارتقا و پاکیزهسازی زندگی فردی و اجتماعی تلاش میکند. تربیت اخلاقی در بین ساحات و ابعاد تربیتی جایگاه ویژهای دارد؛ بههمین دلیل پیامآوران الهی در طول تاریخ بشریت، با فراخوانی امتها به پرستش یگانه آفریدگار جهان و تکیه بر ارزشهای اصیل اخلاقی در همه ابعاد زندگی ، انسان را به رشد و رویش فضایل اخلاقی رهنمود میساختند. پیامآور اسلام از همین سلسله سفیران الهی است که علت برانگیختهشدن خود را تربیت اخلاقی بشر برمیشمارد.
قرآن کریم فلسفه بعثت پیامبران را تهذیب نفس و پرورش انسانهای آراسته به فضایل اخلاقی بیان میکند و خصلتهای نیک اخلاقی را ملاک ارزش انسان میداند؛ چراکه بدون اخلاق نه دین برای مردم مفهومی دارد و نه دنیای آنها سامانمییابد. انسان زمانی شایسته نام انسان است که دارای اخلاق الهی باشد، در غیر این صورت حیوان خطرناکی است که با استفاده از هوش سرشار انسانی همه چیز را ویران میکند و به آتش میکشد. اینجاست که انسانها احتیاج به تربیت اخلاقی را احساس مینمایند.
اهداف تربیت اخلاقی
هدف، تعیینکننده جهت و مقصد است و برای مصون ماندن از انحراف باید مسیر از پیش معلوم باشد. برای شروع هرکاری باید مقاصد و اهداف آن عمل معین و روشن باشد تا برای تحقق آرمانهای مورد نظر از بهترین روشها و وسایل استفاده گردد. مقصد و هدف، انسانها را برای نیل به آرمانها به تکاپو و تلاش وا میدارد و محرک و مشوق بشر در فعالیت و راهنمای او در انتخاب مسیر و حرکت است.
در تربیت اخلاقی از منظر قرآن کریم نیز باید اهداف مشخص باشد تا بدانیم که قرآن مخاطب خود را به چه سطحی از تربیت اخلاقی میخواهد برساند و بعد از اینکه تربیت موثر واقع شد، چه تحولی در انسان حاصل میگردد. برای بهدست آوردن اهداف تربیت اخلاقی قرآن کریم میتوان از آیاتی استفاده کرد که اوصاف متعددی برای انسان ذکر میکند و افراد آراسته به آن صفات را میستاید. مهمترین اوصافی که برای انسان بهعنوان فضیلت و خصلت نیک ذکر شده عبارت است از: خشوع، رقت و نرمی دل، آرامش روحی، اعراض از لغو، پرداخت زکات، حفظ عفت و پاکدامنی، امانتداری، توکل، تواضع، حلم و بردباری و... .
روشهای تربیت اخلاقی
روشهای تربیت مهمترین بخش تربیت اخلاقی است و موفقیت مربی در گرو روشهایی است که برای رسیدن به اهداف تربیت اخلاقی اتخاذ کرده، به کار میبندد. بههمین دلیل خطیرترین و دشوارترین مرحله از فرایند تربیت اخلاقی تعیین و تشخیص روش و استفاده و بهکارگیری صحیح و موثر آن است.
عوامل زمینهساز تربیت اخلاقی از دیدگاه قرآن کریم
یکی از مباحث مهم تربیت اخلاقی، که ارتباط عمیقی با مباحث روشهای اخلاقی دارد، شناخت عواملی است که بر فرایند تربیت تأثیر دارد. قرآ« کریم عوامل متعددی را معرفی میکند که باعث شکوفایی فطرت الهی در انسان میشود و زمینه پذیرش تربیت اخلاقی را به میزان بالایی در او فراهم میکند.
در بحث امکان تربیت اخلاقی اشاره شد که افرادی قابلیت تربیت اخلاقی را دارند. این قابلیت بهدلیل وجود عوامل زمینهسازی است که بر فرایند تربیت اخلاقی تأثیر میگذارد.
ویژگیهای اخلاقی پدر و مادر
صفات اخلاقی پدر و مادر کموبیش از طریق ژنها به فرزندان منتقل میشود. ژنها تنها حامل صفات جسمانی نیستند، بلکه صفات اخلاقی و روحانی را نیز به فرزندان منتقل میکنند؛ هرچند این صفات قابلتغییر و دگرگونی است و جنبه جبری ندارد تا مسئولیت را از فرزندان بهطور کلی سلب کند. از دورانهای کهن، تأثیر اجمالی وراثت در ساختار هویت و شخصیت انسان محور بحث و مورد توجه فیلسوفان، دانشمندان و عالمان اخلاق بوده است. وراثت را میتوان چنین تعریف کرد: «انتقال طبیعی بعضی از صفات و خصایص زیستی، بدنی، ذهنی یا عقلی و اخلاقی از والدین و اجداد به فرزندان»
در قرآن کریم موضوع تأثیر وراثت و ویژگیهای اخلاقی پدر و مادر ذیل برخی مسائل دیگر مطرح شده است؛ برای مثال در داستان حضرت مریم(ع)، زنی که از مهمترین و با شخصیتترین زنان جهان است، تعبیراتی ذکر شده که نشان میدهد مسئله وراثت در روحیات انسان بسیار اثر دارد و برای پرورش فرزندان پاکدامن باید به تأثیر این امر توجه داشت. به گفته مفسران، مادر حضرت مریم(ع) حنه نام داشته که به همسری عمران، که از شخصیتهای برجسته بنیاسرائیل بود، درآمد؛ نتیجه چنین مادری پرورشیافتن انسان شایستهای مانند حضرت مریم(ع) است که قرآن کریم درباره او میفرماید: «پس پروردگارش او را بهصورت نیکویی پذیرفت و بهطرز نیکویی نشو و نما داد.»(آلعمران، 37)
برای برخورداری از یک گل زیبا یا یک درخت پرثمر باید از بذرهای اصلاحشده استفاده کرد، وسایل پرورش آن گیاه را فراهم ساخت و به طور مرتب در تربیت آن کوشید. در انسانها نیز چنین است و که عامل وراثت در روح و جان آنها موثر است. در روایات اسلامی نیز دستورات ویژهای برای والدین قبل از انعقاد نطفه و همچنین دوران بارداری و نحوده تغذیه مادر وجود دارد. آیتالله مکارم شیرازی در توضیح آیه 33و34 سوره آلعمران مینویسد: «گرفته شدن بعضی از آنها از بعضی دیگر، یا اشاره به عامل وراثت است و یا تربیت خانوادگی و یا هر دو. و در هرحال شاهد گویایی برای مسئله مورد بحث، یعنی تأثیر وراثت و تربیت در شخصیت و تقوا و فضیلت است.»
محیط و فضای سالم اخلاقی
یکی دیگر از عوامل مهم تربیت اخلاقی شرایط مختلف محیطی است که انسان در آن زندگی میکند. محیط در اصطلاح روانشناسی و علوم تربیتی عبارت است از «تمامی متغیرهای خارج از وجود فرد که از آغاز باروری و انعقاد نطفه تا هنگام تولد و سپس تا مرگ، انسان را دربرگرفته و بر او تأثیر میگذارد یا از او تأثیر میپذیرد.» این بحث اصل تأثیرپذیری انسان از شرایط محیطی را مطرح میکند که در برخی نظریههای رفتارگرایان از جمله شرطیسازی کلاسیک، شرطیسازی کنشگر و یادگیری اجتماعی بیان میشود.
در قرآن کریم آیاتی درباره تأثیر محیط بر اعمال و افعال انسان وجود دارد که نشانگر این است که محیط آلوده دشمن فضایل اخلاقی است؛ و محیطهای پاک بهترین و مناسبترین فرصت است برای شکلگیری فطرت پاک؛ بههمین دلیل برای تربیت اخلاقی و تحکیم اخلاق باید به اصلاح محیط اهمیت فراوان داد. باید توجه داشت که پذیرش تأثیر محیط بر تربیت بهمعنای پذیرفتن نظریه جبر محیط نیست؛ به تعبیر دیگر، شرایط محیط علت تامّه در خوبی و بدی افراد نیست؛ ولی تأثیر آن بهعنوان یک عامل مهم زمینهساز را نمیتوان انکار کرد.
در منابع اسلامی محیط قبل از تولد اهمیت ویژهای دارد، تا جایی که بهعنوان «جایگاه رقم خوردن سعادت و شقاوت آدمیان» معرفی شده است؛ لذا توصیههای فراوانی درباره رعایت تقوا و ترک محرمات توسط پدر و مادر و پرهیز از غذای حرام در زمان بهوجود آمدن نطفه و شکلگیری سلولها وجود دارد.
در بحث عامل وراثت به نقش مادر حضرت مریم(ع) در شکلگیری شخصیت حضرت مریم اشاره شد. مادر حضرت مریم(ع) محیط مساعدی را قبل از تولد برای فرزندش فراهم کرد. او از همان ابتدای بارداری، پیوسته فرزندش را از وسوسههای شیطان به خداوند سبحان میسپرد و آرزو میکرد که از خدمتگزاران خانه خداوند متعال باشد، حتی برای این کار نذر کرده بود. نتیجه چنین محیط پاک و سالمی پرورش شخصیتی است که خداوند متعال او را الگو و نمونه برای مومنان معرفی میکند: «و خداوند مثلی برای مومنان زده، به همسر فرعون... و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگاه داشت و ما از روح خود در او دمیدیم، او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود.»(تحریم، 11و12)